سنگربصیرت واستقامت/إِنَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُواْ

«وَ قد فُتح بابُ الحَربِ بینکم و بینَ أهلِ القِبلهِ وَ لا یَحْمِل هذَا الْعِلْمَ اِلاَّ اَهْلِ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ» قسمتی از خطبة 173 امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در جنگ صفین

سنگربصیرت واستقامت/إِنَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُواْ

«وَ قد فُتح بابُ الحَربِ بینکم و بینَ أهلِ القِبلهِ وَ لا یَحْمِل هذَا الْعِلْمَ اِلاَّ اَهْلِ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ» قسمتی از خطبة 173 امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در جنگ صفین

سنگربصیرت واستقامت/إِنَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُواْ
دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۷ ارديبهشت ۹۵، ۲۲:۴۱ - عاشق خدا .
    خداقوت

۵ مطلب با موضوع «حیا و حجاب» ثبت شده است




 
یک استاد مسیحی به دلیل آنکه در همبستگی با مسلمانان و دفاع از آنها در یک مدرسه مسیحی حجاب بر سر گذاشته بود، اخراج شد.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، «لاریسیا هاوکینگز» استاد مسیحی کالج «ویتون» ایالت ایلینوی ماه گذشته میلادی بعد از آن خبر ساز شد که با حجاب اسلامی به یک مدرسه مسیحی رفت.

 

این استادیار علوم سیاسی در 15 دسامبر 2015 به مرخصی اجباری فرستاده شد و به او گفته شد که باید درباره اظهاراتی که در حمایت از مسلمانان گفته تحقیقاتی صورت گیرد.

 

او تنها به این دلیل اخراج شد که در همبستگی با مسلمانان، یکسری مفاهیم دینی اعلام کرده بود و به ارتباط مسیحیت و اسلام اشاره کرده بود و مجبور شده بود که درباره آنها توضیح دهد.

 

این استاد دانشگاه در 10 دسامبر تصویری از خود را در صفحه فیس‌بوکش با روسری گذاشته بود و نوشته بود: «من همسایه مسلمان خود را به دلیل آنکه آمریکایی است دوست ندارم. من عاشق همسایه مسلمان خود هستم زیرا او به موجب کرامت انسانی‌اش، شایستگی دوست داشتن است».

 

وی در ادامه افزوده بود: «من با همسایه مسلمان خود اتحاد انسانی دارم زیرا ما از یک خاک رس به وجود آمدیم. من با مسلمانان اتحاد دینی دارم زیرا آنها مثل ما مسیحیان کتاب دینی دارند. همانطور که پاپ فرانسیس گفت، ما یک خدا را پرستش می‌کنیم».

 

بعد از حادثه تیراندازی «سن برناردینو» کالیفرنیا که در آن یک زوج با افکار داعشی 14 نفر را به ضرب گلوله کشتند، جو بدی علیه مسلمانان به راه افتاد و این استاد مسیحی اعلام کرد: «من تمامی زنان را دعوت می‌کنم که به هر دلیلی با خواهران مسلمانان خود همبستگی پوشش حجاب برقرار کنند».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۲۱:۲۴



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۱۱

دلقکی بود که از فرعونیان بود و فرعون را می خنداند و برای اینکه فرعون را بیشتر بخنداند لباسی همچو لباس حضرت موسی علیه السلام می پوشید!

وقتی که خدا فرعونیان را عذاب کرد این دلقک را در عذاب تخفیف قائل شد یا حالا عذاب نکرد؛

خدا به حضرت موسی علیه السلام گفت می دانی چرا چنین کردم؟! چون از لباس او که مثل لباس تو بود، خوشم می آمد!


مبحثی در ملحقات به علم صرف که تفصیل آن در علم نحو بحث می شود تحت عنوان معرب و مبنی بودن اسم. اصل در اِعراب اسم ها معرب بودن است و با این وجود اسم هایی هستند که همچون حرف ها مبنی هستندبخاطر شباهت هایی که بین این اسم ها و حروف وجود دارد.


امیرالمومنین مولی المتقین علی علیه السلام در خطبه متقین معروف به خطبه همام که از بیش از 100 ویژگی برای متقیان میشمارند. از ویژگی های ظاهری شروع می کنند!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۴۴

حجت الاسلام علیرضا پناهیان:

در خارج از کشور سخنرانی داشتم، یک آقای استاد دانشگاهی دعوت کرد خانه اش و گفت: این بحثی که کردید حجاب یک مسئلۀ عقلانی است، من می‌خواستم یک خاطره برای شما نقل کنم:

خانم دانشجویی که می‌خواست کنفرانس بدهد، مینی‌ژوب پوشیده بود، یعنی یک جوری پوشیده بود که سبک‌تر از وقت‌های دیگر بود، من پنج نمره از کنفرانسش کم کردم، به خاطر پوشش اش!

یک میتینگی در دانشگاه توسط این دانشجوها راه افتاد، گفتند که ایشان آمده تبعیض مذهبی قائل شده چون مسلمان است، به حجاب علاقه‌مند است، پوشش ما را نپسندیده نمره ما را کم کرده.

مسئولین دانشگاه دعوتم کردند گفتند که شما چرا این کار را کردید؟ من گفتم ایشان وقتی پوشش خودش را کم کرده بود و جذاب سر کلاس ظاهر شده بود، موجب شد که نقد علمی در کلاس کاهش پیدا کند. می‌گفت بعد از این آیین‌نامه شد، از این به بعد دانشجو بخواهد کنفرانس بدهد باید لباس رسمی بپوشد.

بعد از سی سال از انقلاب انگار هیچ عقلی نبوده که از حجاب دفاع کند و هیچ عقلانیتی در حجاب نیست، در هواپیما، در دانشگاه می‌خواهند در مورد حجاب صحبت کنند میگویند ارزش‌های اسلامی!!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۳ ، ۲۳:۴۱

مثل هر روز خسته از دانشگاه بر می گشتم و توی پیاده روی شلوغی که سوسوی چراغ های تبلیغاتی مغازه هاش چشم عابر ها رو خیره می کرد با سلابت و سر بلند بدون توجه به افرادی که از کنارم رد می شدند به سمت خونه می رفتم که یکدفعه پیاده روی شلوغ در نقطه ای کچل شد و حس ششمم بهم گفت یکی داره نگاهت می کنه. چشام رو چرخوندم و نگاهم گره خورد به نگاه دختر خانمی که حسابی بزک کرده بود و حجاب مناسبی نداشت و روسریش رو شل کرده بود و دنبال نگاهی می گشت که نگاهش کنه.
نمیدونم چی شد یاد حدیث پیامبر(ص) افتادم که فرمودند: «اگر کسی برسد به ناموس مردمی که در کوچه رد می شود به حرمت حرف خداچشمش را زمین بگذارد، خداوند به آنچه در کره ی زمین خلق کرده است،به ملائک می گوید برایش ثواب بنویسند» افتادم و چشمام رو ازش برداشتم و خیره کردم به سنگ فرش پیاده رو. به چند قدمی دختر بدحجاب که رسیدم و دوباره چشمام رو بالا گرفتم و چشمام رو به نقطه ای دور خیره کردم ولی با گوشه چشمام حواسم بهش بود که متوجه شدم تند تند داره موهاش رو میده عقب و روسریش رو سفت می کنه...
فهمیدم ناخواسته با حفظ نگاهم باعث شده بودم اون دختر بد حجاب متوجه اشتباهش بشه و حجابش رو درست کنه. امر به معروف حتماً نباید زبانی باشه بلکه با اعمال و رفتارمون هم میتونیم امر به معروف کنیم...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۳۰